خانه » ژورنالیسم علمی » سیلوسایبین در سلامت روان » روانگردان ها (Psychedelics)
روانگردان ها (Psychedelics) و نقش آنها در بهبود سلامت روان
واژه “روانگردان” به موادی اطلاق می شود که با اثر بر روی مغز، از طریق مسیرهای بیوشیمیایی خاص، ادراک و شناخت را تغییر داده و منجر به تغییر در خلق و خو و فرآیندهای فکری می شود و از این طریق بر رفتار و آگاهی فرد تأثیر می گذارد.
ریشه کلمه psychedelic از کلمات یونانی psyche (به معنی ذهن یا روح) و dêlos (آشکار کردن یا ظاهر کردن) گرفته شده است؛ این داروها به عنوان مواد سایکوتومیمتیک (به معنای تقلید از روان پریشی) و توهم زا نیز شناخته می شوند. اخیراً این داروها را به روش دیگری نیز توصیف کرده اند: “سایکوپلاستوژن” یا ترکیباتی که منجر به انعطاف پذیری ذهن می شوند.
روانگردان های سروتونرژیک:
در سالهای اخیر، حوزه سلامت روان با یک جهش چشمگیر روبرو شده است که به واسطه علاقه دوباره به پتانسیل درمانی سایکدلیکها به وجود آمده است. سایکدلیکهای سروتونرژیک، گروهی از مواد روانگردان هستند که عمدتاً از طریق تأثیر بر سیستم سروتونین در مغز عمل میکنند. این مواد با تحریک گیرندههای سروتونین، بهویژه گیرندههای 5HT2A، اثرات روانگردانی خود را اعمال میکنند. برخی از معروفترین سایکدلیکهای سروتونرژیک عبارتند از سیلوسایبین (موجود در قارچهای جادویی)، LSD (دی اتیل آمید اسید لیسرژیک)، MDMA (اکستازی)، و دی متیل تریپتامین (DMT) . در این مقاله به بررسی نقش سایکدلیکها در بهبود سلامت روان و مکانیزمها، مزایا و چالشهای آن ها میپردازیم.
مکانیسم عمل سایکدلیکها
این مواد عمدتاً بر گیرندههای سروتونین در مغز، به ویژه گیرنده 5HT2A، تأثیر میگذارند و به نوبه خود منجر به افزایش وابسته به گلوتامات در فعالیت نورونهای هرمی در قشر پیش پیشانی (PFC) میشوند و با تنظیم مدارهای عصبی، میتوانند حالتهای تغییر یافتهای از آگاهی را ایجاد کنند که با تغییرات در ادراک، خلق و خو و شناخت همراه است. این حالت تغییر یافته به عنوان یک نوع “تنظیم مجدد” در مغز تلقی میشود که الگوهای سیناپسی مرتبط با اختلالات سلامت روان را بازسازی میکند.
در مطالعه ای که توسط کالوین لی و دیوید اولسون در مرکز علوم اعصاب در دانشگاه دیویس (UCSD) انجام شد، به این نتیجه رسیدند که مصرف روانگردان ها منجر به تقویت ارتباطات عصبی در مغز می شود. این دانشمندان نورون های موش های آزمایشگاهی را در معرض طیف وسیعی از مواد شیمیایی روانگردان از جمله ماده ای به نام دی متیل تریپتامین (DMT) قرار دادند. سلول های نورونی موش که در معرض DMT بودند، افزایش تعداد شاخه های سلول عصبی (دندریت) و اتصالات (سیناپس ها) را با سلول های دیگر نشان دادند. همین امر در نورونهای قشر پیش پیشانی (PFC) مغز موشهایی که به آنها DMT یا کتامین داده بودند، مشاهده شد.
تعداد پایین دندریت ها و سیناپس ها در قشر پیشانی مغز نشانه افسردگی است. اخیراً مشخص شده است که دوزهای پایین کتامین، افسردگی حاد را کاهش می دهد. در واقع، محققان توانستند نشان دهند که هر دو دارو(کتامین و DMT) اثرات خود را از طریق مسیرهای پیام رسانی سلولی مشابهی اعمال می کنند. مصرف کتامین و ترکیبات روانگردان منجر به انتشار پروتئین BDNF و سیگنالدهی mTOR شده و همین امر موجب بالا رفتن تنظیم ژنهای پلاستیسیته مرتبط با رشد عصبی، تقویت برخی سیناپسها و تشکیل سیناپسهای جدید میشود.
پیش از این، مطالعات نشان داده بودند که داروهای ضد افسردگی در مغز به گیرنده فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF)، معروف به TrkB، متصل میشوند که منجر به اثرات آنها بر انعطافپذیری عصبی میشود. اکنون، محققان دریافتهاند که سیلوسین در سلولها به گیرنده TrkB با قدرت هزار برابر قوی تر از داروهای ضد افسردگی متصل می شود. اتصال این ماده به TrkB اثر پروتئین BDNF را افزایش می دهد که به نوبه خود منجر به افزایش ارتباطات بین نورون ها می شود. که این اثر نشاندهنده افزایش انعطافپذیری مغز است که در کاهش علائم افسردگی حائز اهمیت است.
کاربردهای درمانی
1. درمان افسردگی و اضطراب : نتایج حاصل از مطالعات بر روی ماده سیلوسایبین نشاندهنده اثرات چشمگیر این ماده در درمان افسردگی مقاوم به درمان و اضطراب است. آزمایشهای بالینی نشان دادهاند که یک دوز واحد، همراه با رواندرمانی، میتواند بهبودهای قابل توجهی در خلق و خو و سلامت عاطفی بیماران ایجاد کند، به نحوی که که این بهبودی ماهها به طول میانجامد. در کارآزماییهای بالینی که به سرپرستی رولاند گریفیث در دانشگاه جان هاپکینز و استفان راس در دانشگاه نیویورک انجام شده است، به بررسی تأثیر استفاده از سیلوسایبین در افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب پرداخته شده است. در این مطالعات، افراد به طور تصادفی در شرایط مختلف تحت تاثیر سیلوسایبین و دارونما (پلاسیبو) قرار گرفتند. در هر دو مطالعه مشخص شد که شش ماه پس از مصرف دوزهای بالا، 60-80٪ افراد، کاهش50 درصدی یا بیشتر در علائم بیماری را نشان دادند. همچنین مشخص شد که بیش از 60 درصد از این افراد معیارهای بهبود افسردگی را در خود داشتند. این مطالعات کاهش سریع و پایدار افسردگی و اضطراب را پس از مصرف سیلوسایبین نشان میدهند.
2. درمان اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD): درمان با روانگردان ها با کاهش ترس و افزایش تعامل عاطفی در جلسات درمانی همراه است. این درمان به بیماران کمک میکند تا خاطرات تروماتیک را به طور مؤثری پردازش کنند .
3. درمان اعتیاد: سایکدلیکهایی مانند سیلوسایبین و ایبوگاین نشاندهنده پتانسیل بالایی در درمان اعتیاد هستند. مطالعات نشان میدهند که این مواد میتوانند رفتارهای اجباری مرتبط با اعتیاد را مختل کرده و حس ارتباط و هدفی که بهبودی طولانی مدت را پشتیبانی میکند، تقویت کنند.
4. اضطراب ناشی از بیماری هایی نظیر سرطان : در مطالعات سیلوسایبین برای کاهش اضطراب وجودی در بیماران بدحال استفاده شده است. تجربیات عمیق و اغلب عرفانی القا شده توسط سایکدلیکها میتوانند منجر به کاهش قابل توجه ترس از مرگ و افزایش حس آرامش و پذیرش در بیماران شود.
چالشها و ملاحظات
با وجود نتایج امیدوارکننده درمان اختلالات عصبی و روانی با سایکدلیک ها، چندین چالش در ادغام سایکدلیکها در مراقبتهای اصلی سلامت روان باقی میماند:
- موانع قانونی: وضعیت قانونی سایکدلیکها همچنان یک مانع مهم است. در حالی که برخی مناطق مواد خاصی را برای استفاده پزشکی غیرقانونی کردهاند، پذیرش گستردهتر نیازمند تغییرات قانونی اساسی است.
- ایمنی و نظارت: تجربیات سایکدلیک میتوانند شدید و غیرقابل پیشبینی باشند. استفاده ایمن و مؤثر نیازمند غربالگری، آمادگی و ادغام مناسب توسط متخصصان آموزشدیده است. خطر واکنشهای نامطلوب، به ویژه در افرادی که به روانپریشی مستعد هستند، باید به دقت مدیریت شود.
- درک عمومی: آموزش عمومی و ادامه انتشار یافتههای پژوهشی برای تغییر نگرشهای اجتماعی و پذیرش سایکدلیک ها به عنوان گزینه درمانی مطلوب ضروری است.
آینده درمان با سایکدلیک
تحول درمان اختلالات عصبی و روانی با استفاده از سایکدلیک ها، ناشی از درک در حال تحول از این مواد و پتانسیل آنها برای انقلابی کردن الگوهای درمانی است. با پیشرفت تحقیقات، استفاده از سایکدلیکها در بالین میتواند امید جدیدی برای افراد مبتلا به انواع اختلالات سلامت روان ارائه دهد. کلید این امر در ادامه تحقیقات علمی دقیق، ایجاد چارچوبهای درمانی قوی و حمایت از تغییرات سیاستیِ مبتنی بر شواهد است.
در نتیجه، سایکدلیکها راهکارهای بسیار زیادی برای درمان سلامت روان دارند و افق های جدیدی را در روانپزشکی باز می کنند. با حرکت جامعه به سمت دیدگاهی بازتر و آگاهانهتر، این مواد به درمان ارزشمندی برای اختلالات اعصاب و روان تبدیل می شوند.